25 Band Darde Del Tangi
(تامین)
غروبِ لعنتی بازم منو یاد تو میندازه
می دونم درد دلتنگی نداره حد و اندازه
همه فکر می کنن بی تو چقدر احوال من خوبه
نمی دونن بدون تو دلم آشوبه آشوبه
یه گوشه بی تو میشینم
یه گوشه مات و مبهوتم
یه روزی زیرو رو میشم
یه بمب از جنس باروتم
غروبا با خودم قهرم
غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم ؟
که باز اون روزا برگردن
غروبا با خودم قهرم
غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم ؟
که باز اون روزا برگردن
(اِی دل)
تو این روز سرد روی مود بد
من موندم رو به روی من
غم درها رو دونه دونه بست
دپرس توی خونه حبس
ای کاش می شد برگشت
ای داد بی تو بر من
من با تو هر راهو رفتم
امید داشتم با تو من شم
چقدر اون روز سخت گذشت و رفت
چقدر سخت بود از تو رد شدن
چقدر راحت حرفاتو زدی
هر کاری کردم اما تو رفتی
گفتم که برگردی کاش اینبارم
یادت بیاد روزایی که داشتیم باهم
گفتی که دیگه فکر برگشت نباش
راهی رو رفتی که برگشت نداشت
افسرده و زخمی ، سرخورده و غمگین
من یه مرده ی متحرکم که از خودمم متنفرم
تنها پر از دردای دیگه
توی روز سرد
همراه با یه فردای تیره
هی جنگیدم توی زندگی
من غرق شدم توی تشنگی
گمت کردم، گمت کردم
تورو خدا خودت برگرد
برگرد که این کابوس بره
این رعد و برق آروم بشه
برگرد ، برگرد که این کابوس بره ، برگرد ...
(تامین)
بهت فکر می کنم هر روز ازت دل می کنم هربار
ولی چشمات تو عکسا نمی ذارن برم انگار
فقط کارم شده گریه همش دلتنگ و افسرده ام
یه جوری تو خودم میرم خودم فکر می کنم مرده ام
یه گوشه بی تو میشینم
یه گوشه مات و مبهوتم
یه روزی زیرو رو میشم
یه بمب از جنس باروتم
غروبا با خودم قهرم
غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم ؟
که باز اون روزا برگردن
غروبا با خودم قهرم
غروبا عاشقم کردن
باید تا چند بشمارم ؟
که باز اون روزا برگردن