Mansour Dard
شبی از شبای پاییز
ته یک فکر غمانگیز
یک نفر آفتابی میشه
زیر این بارون یک ریز
یک نفر هنوز میتونه
زیر پوست من بمونه
از سر شب تا سپیده
بهترینش و بخونه
درد بیعشقی همینه
همهی بغض زمینه
موج پرواز یه رویا
تو نگو، دیوار چینه
اول این همه کابوس
آخر این همه دشنه
پای سفرههای خالی
سر ظهر و لب تشنه
اما حتی یه قناری، خوندن و یادت میاره
عطر یه قطرهی شبنم، یادگار چشمهساره
یک نفر هنوز میدونه، چه شکوهی داره دستات
رفتههامون برمیگردن، سر وعدهگاه حرفات
یک نفرمث خود من، تو رو فوت فوت آبه
تو رو از بر داره، حفظه
یک نفر که بینقابه
درد بیعشقی همینه
همهی بغض زمینه
موج پرواز یه رویا
تو نگو، دیوار چینه
اول این همه کابوس
آخر این همه دشنه
پای سفرههای خالی
سر ظهر و لب تشنه