Moein Tamana
... ای جان من
هر کس به تمنای کسی، غرق نياز است
هر کس به سوی قبله ی خود، رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود، زمزمه ساز است
با عشق در آميخته در راز و نياز است
اي جان من تو، جانان من تو
در مذهب عشق ايمان من تو
هيهات که کوتاه شود با رفتن جانم
اين دست تمنا که به سوی تو دراز است
هر کس به زبان دل خود، زمزمه ساز است
با عشق در آميخته در راز و نياز اسث
هر که در عشق تو گم شد، از تو پيدا مي شود
قطره ی ناقابل دل، از تو دريا می شود
دستی که به درگاه خدا، بسته پل عشق
کوتاه نبينيد که اين قصه دراز است
خاصيت عشق، می جوشد از تو
دل رنگ آتش، می پويد از تو
هر گوشه ی اين خاک که دل سوخته ای هست
از دولت عشق تو، در ميکده باز اسث
هر کس به تمنای کسی، غرق نياز است
هر کس به سوی قبله ی خود، رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود، زمزمه ساز است
با عشق در آميخته در راز و نياز است
ای جان من ... ایمان من