Mohsen Chavoshi Yousef
[آلبوم پاروی بی قایق / متن آهنگ "یوسف" از محسن چاوشی]
[قسمت اول]
افسوس بود و جز افسوس
چیزی به شب نمیتابید
هرچشمهای که میخشکید
از چشم ما میافتاد
از روزگار، دلگیرم
ای کاش
رنج، آخر داشت
یوسف اگه برادر داشت
کَی توی چاه میافتاد
دل چشمه بود و میجوشید
وقتی خدا واسه مردم
هر روز یک کوزه رو میشکست
از تیکههاش، دل میساخت
از تیکه تیکهی قلبم
هی کوزه ساخت اما
هی هر شب
واسه منه تنها
از خون و خاک گِل میساخت
[همخوان]
بِکار و بچین
بچین و ببخش
زمین خدا
برای همهست
ببین و نترس
نترس و بگو
خدای، تا ابد
خدای همهست
(خدای، تا ابد)
(خدای همهست)
[قسمت دوم]
تا چشم کار میکرد و
تا اعتماد میکردم
چشمم به هر چی که میدید
بیاعتمادتر میشد
معجون دردمندی از
سردرد و دردسر بودم
با هر مُسکنی تازه
دردم زیادتر میشد
خشکیدهتر شدم، ای ماه
عکست توی کدوم چشمهست؟
اینجا که هر چی میبینم
دالونِ تنگ و تاریکه
(دالون تنگ و تاریکه)
[پل]
اینجا که هر چی میگردم
راهی به سرپناهی نیست
روح بزرگ من دیدی
دنیا چقدر کوچیکه
[همخوان]
بِکار و بچین
بچین و ببخش
زمین خدا
برای همهست
(ببین و نترس)
(نترس و بگو)
(خدای، تا ابد)
(خدای همهست)
بِکار و بچین
بچین و ببخش
زمین خدا
برای همهست
ببین و نترس
نترس و بگو
خدای، تا ابد
خدای همهست
[قسمت پایانی]
(ای کاش رنج، آخر داشت)