Shahin Najafi Dictatorie Amameh
ملت به خیابان شد، تا باد چنین بادا
صد مزرعه ویران شد، تا باد چنین بادا
چشمِ همه گریان شد،
جان یکدفعه ارزان،
هر مدرسه زندان شد،
تا باد چنین بادا
شب عربدهباران شد،
شبنامه فراوان شد،
نان ضامنِ دندان شد،
تا باد چنین بادا
آن مرد ز ماه آمد،
از قم به رفاه آمد،
تا مالکِ ایران شد، تا باد چنین بادا
از راه بعید آمد
با ریش سفید آمد،
سردستهی دزدان شد، تا باد چنین بادا
تن سفرهی گرگان شد،
سگ صاحب چوپان شد،
ذبحِ رمه آسان شد،
تا باد چنین بادا
یک مُفتیِ بیارتش
با سرقتِ یک جنبش
مردِ یکِ میدان شد،
تا باد چنین بادا…
ده نسل پریشان شد،
تَکرار شد و... آن شد،
این نقطهی پایان شد،
تا باد چنین بادا