Siavash Ghomayshi Tolou
وقتی که دلتنگ میشم و
همراهه تنهایی میرم
داغ دلم تازه میشه
زمزمه های خوندنم
وسوسه های موندنم
با تو هم اندازه میشه
قد هزار تا پنجره
تنهایی آواز میخونم
دارم با کی حرف میزنم
نمیدونم نمیدونم
این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره
کاش میتونستم بخونم قد هزار تا پنجره
طلوع من طلوع من
وقتی غروب پر بزنه موقعه ی رفتنه منه
طلوع من طلوع من...
حالا که دلتنگی داره
رفیق تنهاییم میشه
کوچه ها نا رفیق شدن
حالا که میخوان شب و روز
به همدیگه دروغ بگن
ساعتها هم دقیق شدن
طلوع من طلوع من
وقتی غروب پر بزنه موقعه ی رفتنه منه...