Ali Sorena Berim Aghabtar
؛[قسمت اول]؛
یه گوشه از جاده بیرون شهر
صدای گریه های یه دختر پر از ترس
شبیه زوزه های باد معلق
پر از رفتن فرار از مرگ
بریم عقب تر
صدای سوت های هم زمان و چکمه است
روی سنگفرش آهنگ فرار دختر پر از ترس
بریم عقب تر
شهر پر از بوی گوشت تن بچه است
بریم عقب تر
بریم عقب تر
یه صف بی خنده است از پدر مادر بچه زیر بغل
بریم عقب تر
دستها با لرز رو دهن نوزاد
ترس بلندی صدا خفای تنفس
کوچه های تاریک پاسبونا با خشم
به دنبال نوزاد با سگهای تجسس
بریم عقب تر
بریم عقب تر
؛[قسمت دوم]؛
جفت ها رو تخت مبارزه می کردن
گرد و خاک رزمو این تکرار نظمو
آویزون به گردن معاشقه می کردن
بریم عقب تر
بلند گو های شهر تنها دلیل بالا آوردن سر اون شب
دستور تولید می داد به ماده و نر
خشک کرد آدما رو با اکوی بیشتر
بریم عقب تر
بریم عقب تر
اون جا که می غلتن تنها رو خاک از خارش بی ناخون
اون جا که کور گره ،اما شکسته دندون
؛[قسمت سوم]؛
بریم عقب تر
یه خورده سر سفره رو سپر نیست غذا
زن و مرد گرسنه ان نیست غذا
بریم عقب تر
شد شام یک شب کل انبار یک شهر
بریم عقب تر
نونوا از تو تنور کمتر در میاره خنجر
بریم عقب تر
دیگه خوب نمی سوزه آتیش تنور
یعنی آدمای بدبخت
دیگه گوشتی ندارن که بسوزن
نونوایی تو فکر آتیش جدید تر
بریم عقب تر
اونجا که کشاورز کاشت با لبخند
تیغ به جای گندم